معنی خرد

معنی خرد خرد ریز، کوچک، هر چیز تقسیم شده به قسمت های کوچک تر و اندک تر مثلاً پول خرد، خردسال، ریزۀ هر چیز، خرده، ریزریز، کنایه از بی اهمیت، زیردست

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد چیست و در زبان و ادبیات فارسی چه مفهومی دارد؟

خرد به معنای عقل و فهم است، این معنی به توانایی ذهنی انسان در درک، تحلیل و قضاوت اشاره دارد. برای مثال: او با خرد خود توانست مشکل را به خوبی حل کند.

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد

معنی: 1 - کوچک . 2 - کم سال ، کودک . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش

WhatsApp: +86 18221755073

خرد

( صفت ) ۱ - کوچک کم جثه . ۲ - اندک سال کودک . جمع : خردان . ۳ - باریک دقیق . یا خرد و خاکشیر کردن. خرد کردن . یا خرد و خمیر شدن . ۱ - له شدن کوفته شدن . ۲ - بسیار خسته شدن . لقب سعد بن زید منات است

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد کردن

1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن .

WhatsApp: +86 18221755073

خرد کردن

- خرد کردن سبزی یا گوشت یا قند ؛ بقطعات ریز بریدن آن. - خرد کردن هیزم ؛ بقطعات کوچک شکستن آن. - سبزی خرد کردن برای کسی ؛ چاپلوسی کردن برای او.

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع

خرد کردن. [خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن. شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن. (یادداشت بخط مؤلف). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی): بامها را فرسب خرد کنی

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد | واژه یاب

جست‌وجوی معنی «خرد» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد کردن | لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ خرد کردن در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

WhatsApp: +86 18221755073

معنی خرد-کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه یاب

خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی ) :

WhatsApp: +86 18221755073