معنی سوار | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

لغتاً به معنی برنده ٔ اسب . و رجوع شود به اسوار و اسوبار؛ کسی که بر روی اسب و ستوران دیگر نشیند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).

WhatsApp: +86 18221755073

معنی سوار

سوار. [ س َوْ وا ] (ع ص ) عربده گر و آنکه در سر او شراب زود اثر کند و مست گردد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). عربده کننده . (مهذب الاسماء).

WhatsApp: +86 18221755073

معنی سوار | لغت‌نامه دهخدا | واژه یاب

سوار. [ س َ ] (ص ، اِ) در قدیم «سوار» [ رجوع شود به اسواره ، اسوبار ]، کردی «سوار» ، افغانی «اسپر، اسور» ، بلوچی «سوار» (اشتقاق اللغة ص 749 ، کلمه ٔ فارسی «سوآر، اسوار» )، پهلوی «اسبار» مأخوذ از پارسی ...

WhatsApp: +86 18221755073

ترجمه کلمه سوار به فارسی | دیکشنری عربی بیاموز

معنی و ترجمه کلمه عربی سَوَار به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - النگو (اسم)

WhatsApp: +86 18221755073

معنی سوار | واژه یاب

* سوار شدن: (مصدر لازم) بر روی اسب یا مرکب دیگر نشستن، برنشستن، * سوار کردن: (مصدر متعدی) کسی را بر مرکب نشاندن، بر‌نشاندن،

WhatsApp: +86 18221755073

سوار

سوار= س وار = ( س /ش/ز ) وار ( وار / بار ) => وار = از بالا به پایین که در واران یا باران یا بارش و . . . آمده و به کسی که بالانشین بوده و از بالا می نشسته زواره یا سواره میگویند

WhatsApp: +86 18221755073

اسوار

معنی: سوار، عنوانی که ایرانیان باستان به مردان دلیرِ آزاده می دادند، در بعضی متون به معنی آزادگان و بزرگان آمده

WhatsApp: +86 18221755073

معنی سوار | لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ سوار در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

WhatsApp: +86 18221755073

معنی سوار

کلمه "سوار" در زبان فارسی به معنای کسی است که بر مرکبی نشسته یا سوار بر چیزی است. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره می‌کنم:

WhatsApp: +86 18221755073